باور کن................
|
|
باور کن که گاه گاه ناخودگاه صدای تو را میشنوم...اواز دلنشینت هنوز در کنارم باقیست...میدانی تا چه حد دوست دارم؟؟؟ای کاش رودی بودم که از کوه های محبت سرچشمه میگرفتم و باغ اشنایی عشقت را سیراب میکردم...
ای کاش دریایی بودم تا کران ادامه داشتم و ای کاش صدفی بودم که مروارید عشق تو را در دل می پروراندم...
صدای باد را بشنو،که اواز کهنه و غمگین خود را میخواند...روزی که تو را ترک میکنم برایم گریه نکن، زیرا در راهی که میروم قلبم خواهد شکست و من امروز شاهدم به ویرانی خویش...
نظرات شما عزیزان:
|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 16:25 |
| |